
گامی بنیادین برای تحقق توسعه پایدار با برنامهریزی شهری در حومه تهران
ضرورت بازنگری در برنامهریزی شهری با گسترش حومهای تهران
با گسترش روزافزون کلانشهر تهران، بخش قابلتوجهی از رشد جمعیت و ساختوسازهای جدید به نواحی حومهای و پیرامونی این شهر انتقال یافته است. شهرهای اطراف تهران نظیر پردیس، پرند، رباطکریم، اسلامشهر، شهریار و حتی مناطقی از دماوند و ورامین به تدریج به بخشی از بافت گسترده کلانشهری تبدیل شدهاند. در چنین شرایطی، لزوم برنامهریزی شهری علمی و هدفمند برای مدیریت توسعه حومهای بیش از پیش احساس میشود. مقاله حاضر با نگاهی به وضعیت موجود، ضرورتها، چالشها و راهکارهای بهبود برنامهریزی شهری در حومه تهران را در راستای تحقق توسعه پایدار بررسی میکند. دردو دهه گذشته، حومه تهران شاهد افزایش چشمگیر ساختوسازهای مسکونی، بهویژه در قالب مجتمعهای آپارتمانی، بوده است.
بخشی از این روند تحت عنوان پروژههای مسکن مهر، و بخشی دیگر در نتیجه مهاجرتهای اقتصادی و جمعیتی رخ داده است. عدم وجود زیرساختهای کافی، نبود حملونقل عمومی مناسب، کمبود خدمات آموزشی، درمانی و رفاهی و نبود اشتغال پایدار، از تبعات رشد بیبرنامه در این مناطق است. از سوی دیگر، توسعه ساختوساز در حاشیه رودخانهها، ارتفاعات و زمینهای کشاورزی، بهویژه در مناطق جنوبی و شرقی تهران، علاوه بر آسیب به محیطزیست، ریسکهای طبیعی نظیر سیل و رانش زمین را افزایش داده است. این پدیده بهروشنی نشان میدهد که فقدان برنامهریزی جامع، منجر به بحرانهای اجتماعی و محیطی در آینده خواهد شد. برنامهریزی شهری در حومه تهران باید از مرحله کنترل توسعه فراتر رفته و به سمت هدایت توسعه حرکت کند.
از بحران زیرساخت تا آسیبهای محیط زیستی
با برنامهریزی شهری، بهجای آنکه فقط مانع گسترش بیرویه شویم، باید الگوهای مناسب برای رشد و توسعه ارائه دهیم. چنین برنامهریزیای باید همگام با رشد جمعیت، تقاضای مسکن، وضعیت اقلیمی و منابع موجود طراحی شود. در این چارچوب، توجه به اصولی نظیر عدالت فضایی (دسترسی برابر به خدمات)، تابآوری در برابر بحرانها، حفظ محیطزیست طبیعی، و مشارکت ساکنان محلی، ضروری است. این اصول تنها در صورتی قابل تحققاند که فرآیند برنامهریزی مبتنی بر دادههای دقیق، تحلیلهای منطقهای و با مشارکت نهادهای گوناگون انجام گیرد.
مطالعات مختلف نشان میدهد که در بسیاری از مناطق حومهای تهران، ترکیب کاربری زمینها فاقد انسجام منطقی است. تراکم مسکونی در غیاب مراکز شغلی و تجاری، منجر به وابستگی شدید به شهر تهران و افزایش سفرهای روزانه شده است. این وضعیت نهتنها موجب افزایش بار ترافیکی بر شبکه معابر شهری شده، بلکه هزینههای حملونقل و مصرف انرژی را نیز بالا برده است. همچنین، کمبود زیرساختهای حیاتی نظیر فاضلاب، آب شرب پایدار، خدمات اورژانس و فضاهای سبز، زندگی ساکنان این مناطق را با چالشهای جدی مواجه کرده است. عدم هماهنگی میان شهرداریهای محلی، وزارتخانهها و شرکتهای خدماترسان از دلایل اصلی ناهماهنگی در تأمین زیرساختهاست.

چالشهای اجرایی در برنامهریزی شهری حومهای
یکی از مهمترین چالشهای اجرای برنامههای شهری در حومه تهران، عدم انسجام نهادی و تعدد مراکز تصمیمگیر است. گاهی طرح جامع یک منطقه با سیاستهای شهرداری محلی همخوان نیست یا اجرای یک پروژه با مخالفت نهادهای بالادستی متوقف میشود. نبود بانک اطلاعات مکانی دقیق، فقدان نظارت مؤثر، و وجود مداخلههای غیرکارشناسی نیز از دیگر مشکلات رایج هستند. در کنار آن، مشارکت نداشتن واقعی شهروندان در فرآیند برنامهریزی، موجب نارضایتی عمومی و کاهش اعتماد به نهادهای شهری شده است. در حالی که موفقیت طرحهای شهری، در گرو پذیرش و همراهی ساکنان محلی است. بیش از ۷۰ درصد ساکنان شهرهای حومهای تهران برای اشتغال، تحصیل یا خدمات درمانی روزانه به داخل تهران سفر میکنند.
این وابستگی شدید، نشاندهنده ضعف در برنامهریزی حملونقل و عدم استقلال نسبی شهرهای حومهای است. توسعه خطوط مترو، ایجاد پایانههای حملونقل ترکیبی، و گسترش حملونقل پاک (دوچرخه، پیادهراهها) از مهمترین راهکارها در این زمینه هستند. همچنین، ارتقای خدمات محلی در حوزه آموزش، بهداشت و اشتغال میتواند نیاز به جابهجاییهای روزانه را کاهش داده و به تعادل منطقهای کمک کند. برای بهبود وضعیت برنامهریزی شهری در حومه تهران، ضروری است مجموعهای از راهکارهای همافزا و هدفمند در چارچوب توسعه پایدار بهکار گرفته شود. نخست، تدوین طرحهای منطقهای هماهنگ با تأکید بر سکونتگاههای حومهای میتواند به انسجام فضایی و عملکردی این نواحی کمک کند.
راهکارهای پایدار برای آیندهای متوازن در حومه تهران
ایجاد نهادی برای مدیریت یکپارچه کلانشهر تهران با هدف هماهنگی میان شهرداریهای مختلف و نهادهای فرادست، بهعنوان یکی از مهمترین گامها در رفع تداخلهای نهادی و اجرایی مطرح است. ارتقای زیرساختهای دیجیتال و بهرهگیری از فناوریهای نوینی همچون سامانههای اطلاعات جغرافیایی (GIS) و هوش مصنوعی، امکان تحلیل دقیقتر شرایط موجود و پیشبینی روندهای آتی را فراهم میکند. همچنین، مشارکت فعال شهروندان در فرآیند تصمیمگیری شهری و استفاده از ظرفیت شوراهای محلی، میتواند به ارتقای اثربخشی سیاستها و افزایش رضایت عمومی منجر شود. اعمال نظارت و کنترل دقیقتر بر ساختوساز در مناطق پرخطر بهویژه در مجاورت رودخانهها و نواحی مستعد فرسایش یا سیلاب، ضرورتی انکارناپذیر برای کاهش آسیبپذیری است.
در نهایت، تدوین الگوهای بومی توسعه شهری با درنظر گرفتن ویژگیهای اقلیمی، فرهنگی و منابع خاص هر منطقه، راهکاری مؤثر برای تحقق توسعه متوازن و پایدار در حومه تهران خواهد بود. توسعه پایدار حومه تهران بدون برنامهریزی علمی، یکپارچه و مشارکتی امکانپذیر نیست. رشد سریع و بدون کنترل در این مناطق، نهتنها پیامدهای محیطزیستی و اجتماعی بهدنبال دارد، بلکه پایداری کل ساختار کلانشهر را نیز تهدید میکند. برنامهریزی شهری مؤثر در حومه باید فراتر از نگاه سنتی به حاشیه باشد و این مناطق را به عنوان فرصتهایی برای ارتقای کیفیت زندگی و تعادل منطقهای در نظر بگیرد. آینده تهران در گرو کیفیت حومههای آن است.